هوالله الخالق الباری المصور
دومین سالی بود که ازدواج کرده بودند
روز زن بود به همراه خانومش اومدن خونه ما، شیرینی گرفته بود تبریک گفتند و بعد خوردن چای ومیوه یه پاکت پول بهم داد وگفت، آبجی روزت مبارک
گفتم ممنون اما کادو برا چیه؟
گفت شما خیییییلی زحمت منو کشیدی
خاصه تو جریان ازدواجم، و دیدم این روز بهترین روز برای تقدیر از شماست.
گفتم تو رو خدا احمد ول کن، اولا که وظیفه خواهری بوده، برا برادرام کار نکنم برای کی بکنم؟
دوما هم همسرم برام کادو گرفته و هم بچه هام وتشکر خالی گرچه نیازی نیست اما کفایت میکنه.
خلاصه هرچی من اصرار کردم نپذیرفت و ناراحت شد و برای اینکه دلخور نشه کادوشو ازش قبول کردم
و از اون به بعد هر سال احمد روز زن منو شرمنده میکرد،با محبت خالصانه ش بد عادتمون داد و امسال خیییییلی نبود فیزیکیش رو حس کردم.
اما همینکه شب میلاد خوابشو دیدم برام کافیه، همینکه شب میبینم احمدم یادمون هست خیلی خوشحالم، ان شاءالله سر سفره بی بی دو عالم مهمان باشند و ماهم مشمول دعای خیرش قرار بگیریم
خاطره به نقل از خواهر شهید مدافع احمد اعطایی
نشان گرفته دلم را کمان ابروی ماهت
دعا بکن که مبادا دل از نشانه بیفتد