احتلال

نسأَل الله منازل الشهداء
احتلال
"تنها کسانی مردانه میمیرند که مردانه ایستاده باشند." سیدشهیدان اهل قلم
آخرین نظرات
  • ۲۹ دی ۹۵، ۱۸:۳۵ - منتـــظر المـهـدی۳۱۳
    ممنونم

اسلایدر

۵۴ مطلب با موضوع «برگی آیه :: مدافعان حرم» ثبت شده است

يكشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۵۹ ق.ظ

در مسیر حسین(ع)...

قدم به قدم به یادتان  و به نیابتتان 

مزار شهید محمد هادی ذوالفقاری _وادی السلام نجف

۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۵ ، ۰۶:۵۹
بی نشان
پنجشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۴۰ ق.ظ

چه زیباست این اتحاد!

بسم الله و بالله

 

سالها از آن جنگ خونین گذشته

 

سالها از مفقود شدن آن مجاهد آفریقایی گذشته

 

مدت هاست آن مسیحی تازه مسلمان شده غرق به خون گشته و مادرش عزادار شده

 

آن پیرمرد که همبازی اطفال حرم بود رضایت مولای خود را گرفته و به محبت اباعبدالله متصل شده

 

قرن هاست اباعبدالله از کنار شریعه بی علمدار برگشته

 

 انگشتر و عمامه و ردای پیامبر به غارت رفته

 

خواهرش تا شام رفته، بال و پرشکسته در حسرت برادر و داغدار

 

امروز اما حاصل آن اتحاد و اقتدار را با چشمان خود میبینیم

 

 

 



 


 

از ایران  و پاکستان و افغانستان و عراق و لبنان مجاهدانی دوشادوش یکدیگر رفته اند

 

،رفته اند تا فردوس برین که خدا بر زمین یادگاری گذاشت و بال در بال آن سربازان گمنام خمینی برگشته اند

 

خمینی به ما آموخت که در اسلام ارتش و سپاه و بسیج و سیاه و سفید نداریم و خدایش مرحمت فرمود و ما را با این ستاره ها راهبری کرد

 

۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۵ ، ۰۸:۴۰
سید حمزه
سه شنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۵۶ ب.ظ

آخر از اینجا نیستم ، کاشانه را گم کرده ام ...

از شهادت فقط خواندن شعر روی مزار برای ما مانده...


۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۵۶
محمدحسین
يكشنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۰۸ ق.ظ

گمنامِ خان طومان

مجهول الهویة

تو یا من؟



رفتن بهانه نمی خواهد،بهانه های ماندن که تمام شوند کافیست ..."شهید شوشتری"


۹ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۵ ، ۰۰:۰۸
محمدحسین
پنجشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۵، ۰۷:۳۷ ب.ظ

غنیمت

* بازنشر*
  
این عکس و بند کفن داستانی دارد
 
این بند شاید بند دل مادری بود که برای خدا پاره شد و صاحبش دم برنیاورد
 
این بند کفن حالا تنها " غنیمت " مادر شهید از تمام پیکر جوان رشیدش است
 
درست گفتم غنیمت 
 
انفجار خمپاره چیزی از بدن شهید که انصافا خوش سیما و بلند بالا بود ، باقی نگذاشته بود و مسئولین مادر را از دیدن پیکر منع کردند ، مادر شهید که حال و روز خوبی نداشت در کمال احترام پذیرفت و همراه بقیه مادران بالای سر پیکر نیامد ولی بالای قبر و در هنگام دفن طاقت نیاورد
 
تا کمر داخل قبر خم شد و از پیکر متلاشی که ندید ، این غنیمت را گرفت
 
این تصویر دقیقا همان لحظه است
 
 
سلام بر مادر " وهب "
 
و بر مولای بی کفن که وهب آفرین است
 
 
 
یاعلی
۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۵ ، ۱۹:۳۷
سید حمزه
شنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۱۰ ب.ظ

نه غزه نه لبنان ، فقط ملت ایران...

شنبه ی پس از انتخابات

 

اینجا تهران است 

صدای ما را با کمی نفاق می شنوید

"نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران "

 

این شعار اگرچه توسط شاعری فهیم و آمریکایی تبار طراحی شده ، اما قطعا کسانی که آنرا کف خیابان سر میدادند از حماقتی ژرف و  ناشناخته رنج میبرند .

 

اگر در کوچه ای مادری یا خواهری بر زمین بیوفتد ، کودکی آزرده شود ، یا مردی به خاک و خون کشیده شود کدام انسانی بی تفاوت گذر میکند ؟

بیایید مسلمانی آنه دیار و روایت پیامبر که " اگر ندای یا للمسلمین مظلومی را بشنوی و کمک نکنی ، مسلمان نیستی " را هم کنار بگذاریم

 

از کشته شدن سگ و خرس و گراز در جنگل ها کمپین حمایتی تشکیل می شود

اما نه غزه و نه لبنان گویی در نظر این عروسک های خوش سیمای فریب خورده از وحوش هم پایین تر است .

 

کمی از انسانیت فاصله بگیریم و وارد دنیای سیاست شویم

هر انسان عاقلی می داند و میتواند تحلیل کند

با دشمن هاری که به اسلحه مجهز شده

نباید در خاک خود بجنگد

او را هزار کیلومتر دورتر به نخود سیاه مشغول کن و در آرامش زندگی کن

 

البته از آن دوستان توقعی نمیکنیم

چرا که آنها این شعار را از ژرفای حماقتی ناشناخته سر میدادند .

 

اما کاش صدایم را برادران بسیجی ام در در صفوف در هم فشرده ی مقاومت بشنوند

 

"انّ الله یحب الذین یقاتلون فی .... "

گوشتان بدهکار این حرف ها نبوده و نیست ان شاالله

خدا با ید توانمند شما امنیت را به حرم زینبی برگرداند

عاشقانه دستبوسم

          

             یاعلی

پ ن :

ما به خرداد پر از حادثه عادت داریم...

۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۵ ، ۱۷:۱۰
سید حمزه
شنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۴۲ ب.ظ

فلوجه را خدا آزاد کرد...

چند روزی از خرداد نمیگذشت که عده ای سرمست از پیروزی در خوزستان خدمت امام رسیدند که یا ایها الامام ببین چه ها که نکردیم

فلان قدر خاکمان را آزاد کردیم

آن تعداد اسیر گرفتین

این مقدار غنیمت جمع کردیم 

شاید اصلا اسمی از رزمندگان هم نیاورده باشند بعید ، نیست !

  

واکنش خمینی اما کوتاه و روشنگرانه بود

او خوب گوش کرد و در پاسخ  یک جمله  بیشتر نگفت :

          " خرمشهر را خدا آزاد کرد "

 

 

امروز جایش روی ایوان جماران خالی است اما اگر بود قطعا میگفت 

" فلوجه را هم خدا آزاد کرد "

 

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۵ ، ۱۶:۴۲
سید حمزه
چهارشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۵۱ ب.ظ

جنگی که بود ..... خیمه ای که هست

خیمه ی دارالحرب هنوز به پاست

 

آنجا را پس از آنکه سوخت ، عقیله ی قهرمان بنی هاشم شهر به شهر تا شام مرمت کرد و دوباره به پا کرد تا هم شور جنگ در آن صورت بگیرد و هم ابدان شهدا آنجا کنار هم آرام باشند

 

هنوز هم اباعبدالله خود را سراسیمه به شهدا میرساند تا لحظه ی آخر سر آنها را به بالین بگیرد ،  گرد و غبار از چهره هاشان بگیرد و بشارت جرعه نوشی کوثر از دست مولانا امیرالمومنین بدهد .

 

هنوز پیکرها را به خیمه برمیگردانند تا کنار علی اکبر ،عون ، حبیب و حر به آرامش برساند و حضرت زینب برآن پیکرها عزا اقامه کند .

 

هنوز مادر سادات مادری میکند

باور نداری از گردان علقمه بپرس

 آنگاه که در نخلستان های حاشیه ی بهمنشیر

 راه را گم کردند

 

و هنوز جنگ بدر در جریان است و عده ی کم سپاهیان اسلام لشکر کثیر کفار را به خاک و خون می کشد

 

باور نداری از سربازان فاطمیون بپرس و کوچه پس کوچه های زینبیه

 

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۵۱
سید حمزه
يكشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۵۶ ب.ظ

هم قد... پدر

پسر خم می شود که هم قد پدر باشد 

پدر اما حیا می کند پسرش را بوسه باران کند، بوسه ی بر شانه اش می نشاند و او را رهسپار میدان مبارزه می کند.

 

پدر حتی مادر را هم تسلی می دهد که مرد شده، پشت مرد مسافر گریه خوبیت ندارد

از او که بپرسی پسرت کجاست، قطعا با افتخار می گوید" جبهه"  اما فقط خودش می داند بار سنگین این کلمه را ،دل آشوب همین یک واژه را 

 

روزها می گذرد و پسر باز می گردد

 

 

 

این بار اما پدر خم می شود که پسر را ببوسد، تن سرد و رنجور پسر را 

خم میشود و دیگر کمر راست نمیکند

 

 

 

 

هی دست می رود به کمرها یکی یکی 

وقتی که می رسند خبرها یکی یکی

خم گشته قد پدرها دوتا دوتا

وقتی که می رسند پسرها یکی یکی



۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۵۶
سید حمزه
يكشنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۰۳ ب.ظ

قدم قدم با قدمهای عباس

مزار شهید مدافع حرم علی احمدامیری

 

 

 

 

و امروز نیز قدم به قدم با گامهایی استوار آمده ایم 

آمده ایم تا یاد و خاطره ی تو برادر بزرگوارمان شهید علی احمدامیری  را زنده نگه داریم،تویی که از دنیا و تعلقاتش گذشتی و خود را به خیل عاشقان رساندی و ندای هل من ناصر ینصرنی حسین را با جان خود لبیک گفتی.

 

آمده ایم تا در کنار برادرت و در نبود مادر، پدر، خواهر و....  یادبودی برایت گرفته و نام و راهت را بر دلهایمان حک کنیم و تسلایی بر دل برادرت باشیم.

شاید اگر خبر آمدن ما در کنار مزارت به گوش مادرت در افغانستان برسد دلش آرام گیرد چرا که خواهد دانست هرچند فرزندش دور از وطن غریبانه به شهادت رسید اما اینجا غریب نیست

اینجا خواهران و برادرانی دارد که یادش را زنده نگه می دارند

علی آقا ببین اگر مادرت نیست،مادر رفیق و همرزمت سید محمدحسین به به بالینت آمده تا بگوید علی جان پسرم تو نیز محمدحسین منی،آمده ام تا برایت مادری کنم پسرم.

ما نیز به همراه مادر آمده ایم،خالصانه آمده ایم، با دلهایی گرفته و بغض هایی شکسته تا بگوییم شما را فراموش نکرده ایم اصلا مگر می شود جوانانی چون شما که از تمام دنیای خود، پدر، مادر و...  گذشتند تا نگذارند دوباره کربلایی...  غروبی...  اهل حرم... بی حرمتی...  تکرار شود، را فراموش کرد.

 

آمده ایم تا بگوییم مفتخریم به شما

وخدمت به شما و خانواده تان را وظیفه ی اخلاقی، عرفی و دینی خود می دانیم و امیدواریم در این راه که کمترین کار ممکن است موفق گردیم.

 

ای شهید تو زنده ی و شاهد رفتارو اعمال ما،پس ما را دریاب که روحمان با یادت شاد است.

 زارع_ بهار یکهزاروسیصدونودوپنج

 

در ادامه ی بی مهری های مسئولین

و حضور نداشتن خانواده شهید" پدر مادر " در ایران،و نداشتن توان مالی برادر "تنها عضو خانواده شهید در ایران" برای برگزاری مراسم یادبود این شهید بزرگوار

گروه قدمهای عباس به یاری حضرت حق، این مراسم را با تمام شوق و افتخار به همت کمک های مردمی و خیرین برگزار کردند.

ان شاءالله شهدا شفیعشان گردند.

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۵ ، ۱۶:۰۳
بی نشان
کلیه حقوق این وبلاگ متعلق به [ احتلال ] می باشد ; ویرایش شده با توسط پلاک هفت