احتلال

نسأَل الله منازل الشهداء
احتلال
"تنها کسانی مردانه میمیرند که مردانه ایستاده باشند." سیدشهیدان اهل قلم
آخرین نظرات
  • ۲۹ دی ۹۵، ۱۸:۳۵ - منتـــظر المـهـدی۳۱۳
    ممنونم

اسلایدر

۸ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

سه شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۵:۱۳ ب.ظ

قدم های عباس

وقتی شهید مدافع حرمی به روی دست های ما تشییع می شود،‌ کار ما می شود دلداری از بازماندگان..

ما ایرانی ها نمی توانیم فرزند شهید را در داغ پدرش تنها بگذاریم،‌ نمی توانیم مادر شهید را به آغوش نکشیم و دل صبور  پدر شهید را تسلا ندهیم..

اما مرز شهیدان مدافع حرم از مرزهای ایران فراتر رفته است و ما شاهد شهدایی از افغانستان و پاکستان و.. هستیم که هر روز در کوی و برزن ما تشییع می شوند..

اما غمی وجودمان را فرا می گیرد وقتی غربت این شهیدان و بازماندگانشان را می بینیم ...

هر چه مزار شهدای ایرانی شلوغ است، مزار این شهیدان سوت و کور است..

هر چه سر خانواده های شهدای ایرانی شلوغ است از دعوت ها و تجلیل ها،‌ خانه های این شهیدان خالی از هر گونه تجلیل است..

شاید دلداری های ما به اندازه ای نیست که تسلای غریبی بازماندگان باشد..

کاش رسم ایرانی بودن خودمان را در حق این عزیزان نیز تمام و کمال انجام بدهیم..

 

 

 

مدتی است خانواده شهید سیدمحمد حسین میردوستی که خود داغدیده ی شهید مدافع حرم خود هستند دست به دلداری جانانه ای زده اند.

گروهی ساخته اند به نام "قدم های عباس"، و قدم هایی محکم و راسخ در راه سر زدن به خانواده های شهدای تیپ فاطمیون (مدافع حرم افغانستانی) برمی دارند.

گروه قدم های عباس متشکل از خواهران و برادرانی است که به این خانواده ها سر می زنند و با حضورشان تسلی خاطری برای بازماندگان می شوند و به اندازه ای هم کمک های مالی مردمی را به آن ها می رسانند.

احتلال هم با نشر اخبار و دل گویه ها و خاطرات این دیدار ها با قدم های عباس هم قدم شده است تا شاید دِین خود را به شهدای مدافع حرم ادا کند.

شما نیز می توانید در گروه قدم های عباس با ما قدم بردارید. و اگر از بُعد مکانی از ما دور هستید،‌ کمک های مالی خود را با ما هم قدم کنید.

لبیک یا زینب 

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۷:۱۳
سیدابراهیم
دوشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۴:۵۰ ب.ظ

آیا تو قصد سفر نداری...

بسم الله الرحمن الرحیم

پندار ما اینست که ما مانده ایم و شهدا رفته اند 

 

آنها خونین بال به محضر مادر پهلو شکسته شان رسیده اند و حال بازگشته اند تا از ما خاک نشینان دستی بگیرند.

 

هرچند که در لشکر شان جای گنهکاران نیست،اما دست پشیمانان را خواهند گرفت

 

آیا تو قصد سفر نداری؟!

 

 

مراسم تشییع پیکر مطهر چند تن از شهدای مدافع حرم

لشگر فاطمیون و تیپ زینبیون

چهارشنبه ۱۳۹۵/۲/۲۹ ساعت ۱۷

از مسجد امام حسن عسکری(ع) به سمت حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها

سپس تدفین در قطعه ۳۱ بهشت معصومه

 


 

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۶:۵۰
سید حمزه
دوشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۸:۵۶ ب.ظ

نوکر ارباب



 هر بار به زحمت مشتش را باز می کنم. هنوز به هوای جایی که بوده خود را جمع و جور می کند. خوشم می آید وقتی می بینم تمام دستش اندازه کف دست من نیست. انگشت های ریز و بلندی دارد. و ناخن هایی که حتی یکبار هم  رنگ ناخن گیر را به خود ندیده اند. توی دلم می گویم پسر که اینقدر نباید نازک و ظریف باشد، بعد به خودم نهیب می زنم آخر همه اش سه روز است که چشم به دنیا باز کرده چه انتظارها داری تو دختر! با احمد سر اسمش توافق کرده ایم. یعنی پیشنهادی که من دادم، برقی در چشم های احمد انداخت که  بی برو برگرد قبول کرد. وقتی اول شعبان به دنیا آمد، پیشنهاد دومم احمد را شگفت انگیزتر کرد، هر چند چشم های احمد را ندیدم تا گذر برق را به چشمانش ببینم. قرار شد برخلاف همه روز سوم به مبارکی ولادت ارباب روز نامگذاری این وروجک باشد. یک ساعتی هست که همه مان منتظریم تا احمد تماس بگیرد و در گوش پسرمان اذان و اقامه بخواند. پرواز ها به خاطر قضیه ی خان طومان معلق شده است، وگرنه حتما خودش را به امشب می رساند. بالاخره تماس می گیرد، کلی خودش را لوس می کند و مثلا حال مرا جویا می شود، سرخ و سفید می شوم و نمی توانم میان این همه چشم، جواب قربان صدقه هایش را بدهم. گوشی را روی گوش های کوچک و قرمزش می گیرم، صدا روی بلندگو است و همه مان می شنویم! احمد با آرامش و تمانینه اذان می خواند. فکر می کنم همه دارند قایمکی اشک می ریزنداما من همچنان دست در دست پسرم صدای احمد را گوش می دهم. اقامه را که می خواند، بقیه که هنوز اسم توافقی من و احمد را نشنیده اند گوش تیز می کنند. احمد صلواتی هم دنبال اذان و اقامه می فرستد و می گوید: بابایی اسم تو رو می گذارم حسین، به امید اینکه نوکر امام حسین بشی ان شالله!












+ چقدر خوب است تمام معاملات زندگی آدمی با ارباب باشد!





پ.ن: این روزهای اعیاد شعبانیه مصادف شده است با وضع نگران کننده خان طومان. و هستند خانواده هایی که لحظه هایشان را پر از نگرانی از جگر گوشه هایشان به سر می برند. برایشان دعا کنیم..







۱۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۰:۵۶
سیدابراهیم
شنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۲:۴۰ ب.ظ

صدای بال ملائک میرسد به گوش...

 هو الله الخالق الباری المصور

 

  مراسم تشییع پیکر مطهر هفت شهید از شهدای مدافع حرم

تیپ زینبیون

و لشگر فاطمیون

 

دوشنبه۱۳۹۵/۲/۱۳

ساعت ۱۷

از مسجد امام حسن عسکری به سمت حرم حضرت معصومه سلام الله علیها

و سپس تدفین در قطعه 31 بهشت معصومه قم

 

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۴۰
بی نشان
پنجشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۹:۵۷ ب.ظ

تا اگر روزی شهید شدم در شهر خودم غریب نمانم...

هوالله الخالق الباری المصور


شهید مدافع حرم علی امرایی 

 

قبرها را حفر می کند و اشک می ریزد

جوانانی که دورش حلقه زدند، با اشکهای او اشک می ریزند

در این جوان چه میگذرد که اینطور اشک ریزان قبرهایی را می کند که قرار است پنج شهید گمنام در آن به امانت سپرده بشوند؟؟؟!!!

اینجا فرهنگسرای ولا،میدان نماز است

 

روضه عباس(ع) می خواند و یکی یکی شهدا را داخل قبر می گذارد...

این جوان غوغایی به پا کرده است که نگو و نپرس!

چند سال بعد هر جمعه موکتهایی بر دوشش می گذارد و کنار مقبره این شهدا پهن می کند. بلندگوها را در محوطه می گذارد

نجوای آل یاسین خواندنش که همه جا پر می شود، گریه مادران را امان نمی دهد. دیگر می دانند حال و هوای صبح های جمعه ی میدان نماز دیدنی است

 

یک روز صدایش می کنند و می پرسند داستان این صبح های جمعه و بی قراری های تو چیست مادر؟!!!

چشم در چشم مادر می دوزد و می گوید می خواهم این پنج شهید گمنام را از غربت روزگار در بیاورم

تا اگر روزی شهید شدم، در شهر خودم غریب نمانم

 


۵ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۱:۵۷
محمدحسین
پنجشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۴:۱۲ ق.ظ

أَلسَّلامُ عَلَى الاَْعْضآءِ الْمُقَطَّعاتِ...

شنیدم علی اکبری آمدی

 

هوالله الخالق الباری المصور

 

شهیدی که فقط از پیکرش یک دست باقی ماند 

یاعلی اکبر(ع)

 

خواب دیدم،  خواب کربلا را

حضرت از ضریح مبارک بیرون آمد و فرمودند تو هم مال این دنیا نیستی

خودت را صاف کن،اعمالت را صاف کن بیا پیش ما

 

 

 

اگر به زیارت کربلا رفتید سلام مرا به آقا برسانید و بگویید ارباب غریبم دلم برایتان تنگ شده بود ولی دیدم پاسبانی از حریم خواهر و دخترتان بر من واجب تر است 

راستی به جای من سفر مشهد بروید که خیلی دلم تنگ است...

 

 

قسمتی از وصیت نامه شهید مدافع علی امرایی

 

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۴:۱۲
محمدحسین
يكشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۶:۰۵ ب.ظ

کبوتران حرم

هوالله الخالق الباری المصور

 

شهادت، مرگ انسانهای زیرک و هوشیار است که نمیگذارند این جان، مفت از دستشان برود و در مقابل، چیزی عایدشان نشود. 

مقام معظم رهبری (حفظه الله)

 

 

گزارش تصویری تشییع پیکر مطهر شهیدان مدافع حرم تیپ فاطمیون

چهارشنبه ۱۳۹۵/۰۲/۰۱_ قم 

بهشت معصومه قم

۶ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۸:۰۵
سید حمزه
چهارشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۵:۱۲ ب.ظ

مهمان دل

هوالله الخالق الباری المصور

 

 باز مرغ غزلم میل پریدن دارد

تا به ایوان نجف شوق رسیدن دارد

 

 

انسان هرچه راه برود و خوب ها به منرل او تشریف بیاورند و در قلب و جانش بیایند، قلب او بزرگ می شود.

هرچه بیشتر خوبان را یاد کنید، دل و قلب شما بزرگتر می شود. آنجا جایی است که خدا می خواهد تشریف بیاورد.

خداوند فرموده است " من در آسمانها و زمین نمی گنجم، فقط قلب عبد مومن جایگاه من است."

وقتی مهمانی به این عزیزی می خواهد به خانه دل انسان بیاید، باید امیرالمومنین (ع) را یاد کرد تا به برکت یاد آن حضرت، خانه تمیز شود. وقتی آن حضرت را یاد کردید، خانه دل، خودش تمیز می شود.

 

 

میلاد مولا علی بر همگان مبارک التماس دعای فرج

بیاد پدران آسمانی، شهدای مدافع حرم آل الله

روحشان شاد  

 

 

مارو از دعای خیرتون محروم نکنید در ایام اعتکاف

۶ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۷:۱۲
بی نشان
کلیه حقوق این وبلاگ متعلق به [ احتلال ] می باشد ; ویرایش شده با توسط پلاک هفت