وصیت نامه شهید مهدی طهماسبی
⚫️رهبری در این زمان بسیار مظلوم هستند و خیلی از کسانی که روزگاری در کنار امام راحل بودند (البته به ظاهر) الان رهبری را تنها گذاشته اند و نظرات گستاخانه خودشان را در مقابل نظرات صریح رهبری بیان می کنند. این ها سعی می کنند نور خدا را با دهانشان خاموش کنند. زهی خیال باطل .خداوند بهتر می داند که رسالتش را کجا قرار دهد.
⚫️لذا عاجزانه از همه ی خانواده ام به طور خاص و همه ی دوستان و همه ی کسانی که صدای من به گوششان می رسد این است که در >>خط و مسیر ولایت مطلقه ی فقیه باشید تا این انقلاب آسیبی نبیند.<<
⚫️حضرت آقا در طی سفرشان در سال ۸۹ در دیدار با طلاب فرمودند که دشمنان انقلاب فهمیده اند که آنتی تز انقلاب در درون حوزه ی های علمیه است. این را خودشان را هم نفهمیدند و برخی داخلی ها به آنها فهمانده اند. و بارها و بارها نیز مسئله "نفوذ" را بیان کرده اند.
⚫️لذا از همه ی دوستان، اقوام، همکاران ، خانواده و همه ی ملت ایران و همه ی ملت های آزادی خواه جهان عاجزانه تقاضا دارم با بصیرت کامل قدم جای پای رهبری بگذارند و به عناوین اعتباری دیگرنظیر سردار، آیت الله ، مرجع تقلید و غیره ... که خدایی نکرده در این مسیر نیستند توجهی نکنند.
⚫️همه ی ما مسئولیم و خداوند نیز هیچ قوم و خویشی با ما ندارد و اگر خدای نکرده این انقلاب توسط نا آگاهان و کج فهمان ضربه بخورد این اسلام عزیز تا سال ها نمی تواند قد علم کند و یقینا مهم ترین سوالی که در قیامت از ما خواهند پرسید همین نعمت خواهد بود.
🔴زیاد شنیده ام که می گویند ۲ تا بچه داری چرا می خواهی بروی؟
طوری می گویند به خاطر بچه هایت نرو که انگار من معنی زن و بچه را نمی فهمم و بویی از عشق نبرده ام یا دلم از سنگ است!
⚫️در این فاصله دو ماه و نیم از پایان سفر اول به سوریه تا این سفر سعی کردم بعضی از اعمالی که بنظرم مانع لطف ونظر خاص خدای متعال و حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) و رسیدن به مقام شهادت باشد را جبران کرده و در جهت رضای حضرت حق بیشتر بکوشیم.
هدف اصلی این نبرد برای من >>اول پیروزی دوم پیروزی ُسوم پیروزی و چهارم شهادت در راه خداست که در حقیقت پیروزی نهایی در هدف چهارم است.<<
⚫️به فرموده ی خدای متعال چه کشته شویم و چه بکشیم پیروزیم و این بزرگ ترین لطف حق است که ما در همه ی حال پیروزیم و شکست برای ما بی معنی است. مواظب باشید با حرکات و رفتارتان دشمن شاد نشویم.
⚫️زیرا دشمن اصلی ما یعنی صیهونیسم جهانی آل سعود (آل یهود) به این مراسمات توجه دارند و با حزن ما شادی می کنند. همه ی ما را به صبر سفارش می کنم. ان شالله صبح ظهور نزدیک است.
پسر که از مادر جدا می شود ، آه از نهاد مادر بلند است
آهی جگر سوز که قطعا دامن شوم استکبار را میگیرد، دیر یا زود!
و این وعده ی الهی است و تخلفی در آن نیست.
ما اصلا این اولاد شوم سیاه پوش آمریکا را به حساب نمی آوریم
کودکانی با ریش های بلند که به هر تار ش شیطانی معلق است و از استضعاف فکری شدید رنج می برند.
ما گویی با طفلی طرف هستیم که چاقویی تیز و برنده در دست دارد و ناچار باید با او از در مقابله وارد شد
اما دشمن اصلی جای دیگری است
ما او را در انتهای اردوگاه دشمن میبینیم که در سنگر فرماندهی این عروسک های خیمه شب بازی را میگرداند
و تا پی کردن مرکبش دست از مبارزه برنمیداریم
نوجوانان ما به خمینی و امام صدر و چمران و متوسلیان اقتدا میکنند و به جبهه نبرد مشتاقند و تا پرچم ظلم و استکبار اسرائیل را به زیر نکشند و قدس شریف را آزاد نکنند دست بردار نیستند و این وعده ی الهی است که
»» ان الارض یرثها عبادی الصالحون ««
هو الله الخالق الباری المصور
گوئیا ما را فرا خواندست این شام بلا...
باهم رفته بودیم کربلا، یک بار دیدم توی رواق روبروی ضریح خوابش برده و من هم برای بقیه جریان خوابیدنش را تعریف کردم.
تااینکه یک روز که مشغول دعا خواندن بودم آمد کنارم و گفت چقدر دعا می خوانی؟!!!
برو بنشین با آقا حال کن با آقا حرف بزن
میگفت خیلی خیلی لذت بخش است که خوابت ببرد،چشم باز کنی و ببینی شش گوشه ارباب جلوی چشمانت است.
بعد از اینکه خبر شهادتش آمد و رفتیم معراج شهدا به او گفتم به خدا اگر می دانستم خوابت در حرم می خواهد این طور بشود تو را به اینجاها ببرد من هم می آمدم و کنارت می خوابیدم.
روایت از خواهر شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان
هوالله الخالق الباری المصور
دومین سالی بود که ازدواج کرده بودند
روز زن بود به همراه خانومش اومدن خونه ما، شیرینی گرفته بود تبریک گفتند و بعد خوردن چای ومیوه یه پاکت پول بهم داد وگفت، آبجی روزت مبارک
گفتم ممنون اما کادو برا چیه؟
گفت شما خیییییلی زحمت منو کشیدی
خاصه تو جریان ازدواجم، و دیدم این روز بهترین روز برای تقدیر از شماست.
گفتم تو رو خدا احمد ول کن، اولا که وظیفه خواهری بوده، برا برادرام کار نکنم برای کی بکنم؟
دوما هم همسرم برام کادو گرفته و هم بچه هام وتشکر خالی گرچه نیازی نیست اما کفایت میکنه.
خلاصه هرچی من اصرار کردم نپذیرفت و ناراحت شد و برای اینکه دلخور نشه کادوشو ازش قبول کردم
و از اون به بعد هر سال احمد روز زن منو شرمنده میکرد،با محبت خالصانه ش بد عادتمون داد و امسال خیییییلی نبود فیزیکیش رو حس کردم.
اما همینکه شب میلاد خوابشو دیدم برام کافیه، همینکه شب میبینم احمدم یادمون هست خیلی خوشحالم، ان شاءالله سر سفره بی بی دو عالم مهمان باشند و ماهم مشمول دعای خیرش قرار بگیریم
خاطره به نقل از خواهر شهید مدافع احمد اعطایی
نشان گرفته دلم را کمان ابروی ماهت
دعا بکن که مبادا دل از نشانه بیفتد
تماس گرفتند که ۳ شهید در راه است
آماده ی تشییع بودیم اما پیکر یکی از شهدا به " معراج " نرسیده بود و کاملا مطمئن شده بودیم که گم شده است
بعد از دو روز ، پیگیری ها جواب داد
بدن شهید گم نشده بود ، اشتباها به مشهد رفته بود
و ما میخوانیم اشتباهی،اما باور نکنید .
شهید دلش هوای زیارت کرده بود، همانجا که برات کربلایش را با خون گرفته بود ، پنجره فولاد
سلام بر پدر و مادر شهید
آنگاه که پیکر شهید خود را حتی نتوانست درآغوش بگیرد چراکه از پیکر جوان بلند بالایش جز کیسه ی کوچکی باقی نمانده بود
اما خم به ابرو نیاورد
حتی بالای قبر هم نیامد و تا برای داده اش در راه خدا گریه هم نکند
این داستان پردازی و خاطره نیست
اتفاقی است که به چشم دیده ایم
سلام بر مادر غیورت برادر " ??????"