شهیدان هم مثل ما عاشق فرزندانشون بودن اما تفاوتشون با ما این بود که در زندگی، آرمانی بلند داشتند.
شهید بیضائی در حال بوسیدن کوثرش
میلاد حضرت سلطان علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیه والثنا بر عاشقان حضرتش مبارک
بیاد وبه نیابت از همه شهدای مدافع حرم
مولا علی فرمودند: هرکس که دوست دارد خدا را ملاقات کند، درحالی که خندان است و او را به بهشت بشارت می دهند پس باید ولایت علی بن موسی الرضا را بپذیرد
به به ضمانت دیدار و ضامن بهشتمان آقا علی بن موسی الرضا
حتی جایی دیگه هم خوندم :و هرکه مایل است خندان و مژده دهنده خدای را ملاقات کند، باید که علی بن موسی الرضا را دوست بدارد
چه بی اندازه خوشبختیم:)
خادما گریه کنون صحنتو جارو میزنن،همه نقاره یا ضامن آهو میزنن
یکی بین ازدحام میگه کربلا میخوام...
____________
حدیث نقل از بحارالانوار ج36 ص296
مادر شهید مدافع حرم موسوی ناجی :
آمریکا و استکبار جهانی کور خوانده است . آنها هرچقدر هم توطئه بچینند ما مادران چنان فرزندان شیر پاک خورده ای را در مکتب اسلام تربیت کرده ایم که همه نقشه هایشان را نقش برآب خواهند کرد.
همچو عاشقی هستم که بدنبال معشوق حاضر است خود را به هر آب وآتشی بزند
خیلی دوستت دارم
ولی اشکال من این است که خدایت را بیشتر از تو طالبم...
به هر حال با اینکه شهادتها تنم را می لرزاند وخانواده شهدا را جای خود می گذارم،
با اینکه دیدن همسر مظلوم شهید محمدخان
دایی با فرزند کوچکش
شهید عباس نظری با دو فرزندش
شهید مجتبی با مادرش
وشهید چهارم جوادنیا با همسرش
همه تنمان را می لرزاند، ولی ما حاضریم بچشیم این سختی ها را تا درخت اسلام لحظه یی نلرزد...
نامه مرحوم فهیمه بابائیان پور به همسر شهیدش غلامرضا صادق زاده
برگرفته از کتاب نامه های فهیمه_ کتاب دفاع مقدس
_________________________________________________
واینک همسران ومادران شهدای مدافع هستند که راه همچون "فهیمه ها" را ادامه میدهند...
درود ورضوان خدا بر مادران وهمسران شهدا
طلبه شهید سید محمد موسوی ناجی
محل شهادت سامرا، بیجی
قم _ 1394/5/6 _ گلزار شهدای علی بن جعفر (ع)
اینجانب "محمد هادی ذوالفقاری" وصیت میکنم که من را در ایران دفن نکنند و اگر شد ببرند "امام رضا" علیه السلام طواف بدهند و برگردانند و همینطور که در نجف و سامرا و کربلا و کاظمین طواف بدهند و در وادیالسلام دفن کنند و دوست دارم نزدیک امام باشد و تمام مستحبات انجام شود و در داخل دور قبر من سیاهی بزنند و دستمال "گریه" مشکی و غیره مثل "تربت" بگذارند داخل قبر من مثل "حسینیه" شود و اگر شد جایی که سرم میخورد به سنگ لحد یک اسم "حضرت زهرا(س)" بگذارند که اگر سرم خورد به آن سنگ آخ نگویم و بگویم یا زهرا(س).
بالای سر من "روضه و سینهزنی" بگیرند و موقع دفن من پرچم بالای قبرم قرار بگیرد و در زیر پرچم من را دفن کنید و زیاد "یاحسین(ع)" بگویید و برای من مجلس عزا نگیرید چون من به چیزی که میخواستم رسیدم و برای "امام حسین" و "حضرت زهرا" مجلس بگیرید و گریه کنید و رو به قبله صحیح دفن کنید چون قبله در نجف اختلاف دارد و روی سنگ قبرم اسم من را نزنید و بنویسید که اینجا قبر یک آدم گناه کار است یعنی العبد الحقیر و المذنب و یا مثل این؛ پیراهن مشکی هم بگذارید داخل قبر ادامه دارد ...