احتلال

نسأَل الله منازل الشهداء
احتلال
"تنها کسانی مردانه میمیرند که مردانه ایستاده باشند." سیدشهیدان اهل قلم
آخرین نظرات

اسلایدر

۷۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بهشت معصومه قم» ثبت شده است

جمعه, ۶ آذر ۱۳۹۴، ۱۰:۵۵ ق.ظ

برای دفن شهدا مهدی(ع) بیا

بسم رب الحسین

آنان نمیدانند ونمیفهمند که ما برای شهادت مسابقه میدهیم.    

  شهید محمدحسین مرادی

 

 

تشییع پیکر مطهر شهدای مدافع حرم تیپ زینبیون

شهید مطهر حسین

شهید مبین حسین

شهید مظاهر حسین

شهید کامل حسین

شهید شفیق حسین

شهید جاوید حسین

شهید اعتزاز حسن

روز شنبه 7 آذر 1394

ساعت14

از مسجد امام حسن عسکری علیه السلام به سمت حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۴ ، ۱۰:۵۵
بی نشان
سه شنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۴، ۰۳:۰۸ ب.ظ

شرط عشق جنون است...

 

تشییع پیکر مطهر شهدای عملیات محرم سوریه

شهیدان سرافراز لشگر فاطمیون وتیپ زینبیون

شهیدمحمدرضا احمدی

شهید جواد اکبری

شهید سرتاج خان

شهید نوید حسین

شهید ارشاد حسین

پنج شنبه 94/8/21 - بهشت معصومه قم

 

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۴ ، ۱۵:۰۸
سید حمزه
يكشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۴، ۰۷:۲۱ ب.ظ

سلام بر پدرانِ مجاهدپرور

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سلام بر مجاهدان راه حق که به مقتدای دست بسته ی خود اقتدا کردند و با عدّه و عُدّه ی قلیل هیمنه ی استکبار را در هم ریختند

 

 

ماه هاست در میان سکوت سازمان ملل و شورای حکام و مسئولین سیاست زده ی بلاد اسلامی مقاومت کرده اند

 

 

و در آخر سلام بر پدران مجاهد پرورشان

 

که بی صدا سوختند و حسرت اشکشان را شیطان مجسم غرب به گور می برد

 

من بال و پر شهید را می بوسم         پای تا به سر شهید را می بوسم

گر فرصت دیدار مهیا نشود.              دست پدر شهید را می بوسم

 

 

  

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۴ ، ۱۹:۲۱
سید حمزه
يكشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۴، ۰۲:۵۱ ب.ظ

بخوان به گوش سحرها اذان علی اکبر

علی اکبرهای خمینی

  

تشییع پیکر مطهر شهدای مدافع حرم

شهید سید مجتبی حسینی

شهید سید ضیاء حسینی

شهید علیرضا غلامی

جهارشنبه 1394/7/29- بهشت معصومه قم

 

در آخرالزمان "شهادت" خوبان امت مرا گلچین می کند.

پیامبر اکرم (ص)

 

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۴ ، ۱۴:۵۱
سید حمزه
چهارشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۴، ۰۴:۴۹ ب.ظ

جامه ی رزم

روزی که لباس های علی اصغری را به تنت کردم، آنقدر طنازی می کردی که اشک از چشم هایم جاری شد که آخر یک طفل چه گناهی داشت! تو فکر می کردی بازی جدیدی است که اشک های من روی گونه های تو بلغزد. دست در هوا می چرخاندی و می خندیدی و من بیشتر گریه ام می گرفت. اصلا فکرش را نمی کردم جواب گریه های من و دلیل خنده های تو امروز آشکار شود. حالا چادر سر می کنم و حسینیه به حسینیه روضه ی علی اکبر می روم. چادر روی سر می کشم و منتظر می شوم روضه به آنجا برسد که حسین جامه ی رزم به تن علی اکبر می کند. لیلای قصه کجاست؟ همانطور که من نبودم و برایم نوشتی مامان مامان مامان همین الانش چقدر دلم برات تنگ شده.... و چه خوب که نبودم و ندیدم چه... اما راستش را بخواهی این روزها به این نتیجه رسیده ام که من اولین کسی بودم که جامه ی رزم به تنت کردم. لباس های علی اصغر آن روزها تو را به علی اکبر خانه ام تبدیل کرد....

                     

+

قسمتی از دست نوشته ی شهید مهدی صابری:

مامان ، مامان ، مامان...

همین الآنش چقدر دلم برات تنگ شده! خدا می دونه. خیلی دوستت دارم. بیشتر از اون چیزی که فکر می کنی! قدرت رو ندونستم. حیف. تو دلم هزار تا حرف هست که تو این چند جمله و چند ورق جا نمی شن و اون حس و حالش رو هم نمی تونم با قلم برات توصیف کنم. مامان ؛ زیباترین موجود عمرم؛ قشنگ ترین کلمه عمرم؛ عشقم؛ نفسم ؛ همه وجودم ؛ دوستت دارم........

رسیدن به سن 30 سال ؛ بعد از آقا علی اکبر(ع) برام ننگه! تن و بدن سالم داشتن بعد از آقا علی اکبر(ع) اصلاً نمی تونم تصور کنم! فرق سالم رو بعد از آقا علی اکبر(ع) نمی خوام!



پ.ن : این پست تقدیم به شهید مهدی صابری و تمام علی اکبر های امام خامنه ای....


 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۴ ، ۱۶:۴۹
سیدابراهیم
سه شنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۴:۱۰ ب.ظ

هان ای نسیم ،حال بکاء را فزون نما

تشییع پیکر مطهر شهدای مدافع حرم 

شهید سید ساجد حسین

شهیدرضا رحیمی

شهید علی داد سروری

1394/7/16 - بهشت معصومه قم

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۴ ، ۱۶:۱۰
سید حمزه
چهارشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۰۳ ق.ظ

برای دفن شهدا مهدی (عج) بیا

شهید سعید است وشهادت سعادت

"السلام علیک یا زینب کبری (س)"

 

 فوج فوج هدیه ی خونین بال از حجاز تا شام به ساحتت هدیه می شود و امید است با سپاهی از شهیدان بازگردی ای چشم انتظار ترین تاریخ...

 

 تشییع پیکر مطهر شهدای مدافع حرم

شهید سید ساجد حسین

شهید رضا رحیمی

شهید علی داد سروری

پنج شنبه ۱۳۹۴/۷/۱۶

ساعت۱۵

از مسجد امام حسن عسگری (ع) به طرف حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۴ ، ۰۹:۰۳
محمدحسین
پنجشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۲۹ ب.ظ

شهید زائر

 عید بر همگی مبارک:)

به نیابت شهدای مدافع و رزمندگان مدافع حرم

 

_ بازنشر_

                        

 

 

گفتم داداش محمد خیلی بدی، بابا با این پاش چجوری بره مشهد! خیلی دلش هوای حرم کرده، می دونی که دوست داره تو ببریش. همینطور که داشت جورابش را بالا می کشید گفت: آخه خواهر من یه چیزی میگیا، من فردا قراره برم، ان شالله برگشتم قول می دم همگی با هم میریم. بلند شد و جلوی آینه ایستاد،‌ دستی به موها کشید و راهی مسجد شد. هر تیری که میزدم به سنگ می خورد و عزمش برای رفتن ذره ای کمرنگ نمی شد. شب که همه خواب بودند دیدم که بابا رفته بالای سرش و زل زده به محمد. اولش ترسیدم که نکند اتفاقی افتاده. اما دیدم نه، بابای ساکت و آرام همیشگی فقط زل زده به محمدی که غرق خواب است. بابا از این رفتارها نداشت، شاید هم چون فردا عزم رفتن به سوریه را داشت فکری شده بود و می خواست محمد را بیشتر ببیند. فردا محمد از قرآن بوسه ای گرفت و حتی از آبی که برای ریختن در قدم های خداحافظی اش آماده کرده بودیم خورد و رفت. خوب می دیدم که مامان عمیق تر به هر جایی خیره می شود، تمام طعم های غذایش فرق کرده بود. بابا گاهی ازم می خواست ببرمش حرم بانو و من وقتی ویلچر را توی صحن می چرخاندم خوب می دیدم که اشک های دلتنگی اش را برای بانو آورده است. خیلی نگذشت که خبر محمد را آوردند. محمد لقب شهید مدافع حرم را گرفته بود و تک تک ما شده بودیم عضوی از خانواده ی شهید. مامان آرام و قرار نداشت و بابا تمام بی قراری اش را ریخته بود توی سکوت های طولانی مدتش. منتظر جسمی بودیم تا تمام فراق هایمان را روی کفنش خالی کنیم. خبری دیگر آوردند، محمد را اشتباهی برده بودند به مشهد. بابا بی تابی اش بیشتر شد. گفت باید من را هم ببرید مشهد می خواهم محمد را ببینم. و ما تا چشم باز کردیم همه در مشهد بودیم. آخرین بار بود که با محمد به زیارت امام رضا آمده بودیم. همه مان را کشانده بود مشهد و آخرین قولش را عملی می کرد. به قم برگشتیم و محمد روی دستان زائرها به دور حرم بانو طواف خورد و سلام برادری را به خواهرش رساند. محمد شهیدی بود که جسم غرق خون از دفاع حرم را به حرم آفتاب و خواهرش رسانده بود....

پ.ن: روایت بالا داستان است اما این واقعه رخ داده است. شهید محمد ابراهیمی از شهدای مدافع حرم است که پیکرشان اشتباهی ( البته به اذن آقا بوده یقینا) به مشهد فرستاده می شود و بعد از متوجه شدن به محل زندگی اش یعنی قم برگردانده می شود.

از اینجا و اینجا گزارش تصویری احتلال را از تشییع این شهید بزرگوار ببینید.

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۲۹
سیدابراهیم
چهارشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۴۷ ب.ظ

معشوقه به سامان شدتا باد چنین بادا

 تشییع پیکر مطهر شهید مدافع حرم "شهید محمد داود رضایی"

دوشنبه1394/6/9_بهشت معصومه قم

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۴۷
محمدحسین
يكشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۳۲ ب.ظ

برای دفن شهدا ، مهدی (علیه السلام) بیا

چه زیباست این نصیحت شهـــدا :

ما از " حلالش " گذشتیم ؛

شما نمی توانید از " حرامش " بگذرید؟؟؟!!!

""السلام علیک یازینب کبری""

تشییع پیکر شهید مدافع حرم

"شهید داود رضایی"

دوشنبه ۱۳۹۴/۶/۹

ساعت ۱۷

از مسجدامام حسن عسگری.ع. به طرف حرم حضرت معصومه.س.

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۳۲
محمدحسین
کلیه حقوق این وبلاگ متعلق به [ احتلال ] می باشد ; ویرایش شده با توسط پلاک هفت