احتلال

نسأَل الله منازل الشهداء
احتلال
"تنها کسانی مردانه میمیرند که مردانه ایستاده باشند." سیدشهیدان اهل قلم
آخرین نظرات

اسلایدر

۸۷ مطلب با موضوع «برگی آیه» ثبت شده است

پنجشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۲۹ ب.ظ

شهید زائر

 عید بر همگی مبارک:)

به نیابت شهدای مدافع و رزمندگان مدافع حرم

 

_ بازنشر_

                        

 

 

گفتم داداش محمد خیلی بدی، بابا با این پاش چجوری بره مشهد! خیلی دلش هوای حرم کرده، می دونی که دوست داره تو ببریش. همینطور که داشت جورابش را بالا می کشید گفت: آخه خواهر من یه چیزی میگیا، من فردا قراره برم، ان شالله برگشتم قول می دم همگی با هم میریم. بلند شد و جلوی آینه ایستاد،‌ دستی به موها کشید و راهی مسجد شد. هر تیری که میزدم به سنگ می خورد و عزمش برای رفتن ذره ای کمرنگ نمی شد. شب که همه خواب بودند دیدم که بابا رفته بالای سرش و زل زده به محمد. اولش ترسیدم که نکند اتفاقی افتاده. اما دیدم نه، بابای ساکت و آرام همیشگی فقط زل زده به محمدی که غرق خواب است. بابا از این رفتارها نداشت، شاید هم چون فردا عزم رفتن به سوریه را داشت فکری شده بود و می خواست محمد را بیشتر ببیند. فردا محمد از قرآن بوسه ای گرفت و حتی از آبی که برای ریختن در قدم های خداحافظی اش آماده کرده بودیم خورد و رفت. خوب می دیدم که مامان عمیق تر به هر جایی خیره می شود، تمام طعم های غذایش فرق کرده بود. بابا گاهی ازم می خواست ببرمش حرم بانو و من وقتی ویلچر را توی صحن می چرخاندم خوب می دیدم که اشک های دلتنگی اش را برای بانو آورده است. خیلی نگذشت که خبر محمد را آوردند. محمد لقب شهید مدافع حرم را گرفته بود و تک تک ما شده بودیم عضوی از خانواده ی شهید. مامان آرام و قرار نداشت و بابا تمام بی قراری اش را ریخته بود توی سکوت های طولانی مدتش. منتظر جسمی بودیم تا تمام فراق هایمان را روی کفنش خالی کنیم. خبری دیگر آوردند، محمد را اشتباهی برده بودند به مشهد. بابا بی تابی اش بیشتر شد. گفت باید من را هم ببرید مشهد می خواهم محمد را ببینم. و ما تا چشم باز کردیم همه در مشهد بودیم. آخرین بار بود که با محمد به زیارت امام رضا آمده بودیم. همه مان را کشانده بود مشهد و آخرین قولش را عملی می کرد. به قم برگشتیم و محمد روی دستان زائرها به دور حرم بانو طواف خورد و سلام برادری را به خواهرش رساند. محمد شهیدی بود که جسم غرق خون از دفاع حرم را به حرم آفتاب و خواهرش رسانده بود....

پ.ن: روایت بالا داستان است اما این واقعه رخ داده است. شهید محمد ابراهیمی از شهدای مدافع حرم است که پیکرشان اشتباهی ( البته به اذن آقا بوده یقینا) به مشهد فرستاده می شود و بعد از متوجه شدن به محل زندگی اش یعنی قم برگردانده می شود.

از اینجا و اینجا گزارش تصویری احتلال را از تشییع این شهید بزرگوار ببینید.

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۲۹
سیدابراهیم
يكشنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۴۶ ق.ظ

غنیمت

 

 

این عکس و بند کفن داستانی دارد

این بند شاید بند دل مادری بود که برای خدا پاره شد و صاحبش دم برنیاورد

این بند کفن حالا تنها " غنیمت " مادر شهید از تمام پیکر جوان رشیدش است

درست گفتم غنیمت 

انفجار خمپاره چیزی از بدن شهید که انصافا خوش سیما و بلند بالا بود ، باقی نگذاشته بود و مسئولین مادر را از دیدن پیکر منع کردند ، مادر شهید که حال و روز خوبی نداشت در کمال احترام پذیرفت و همرا بقیه مادران بالای سر پیکر نیامد ولی بالای قبر و در هنگام دفن طاقت نیاورد

تا کمر داخل قبر خم شد و از پیکر متلاشی که ندید ، این غنیمت را گرفت

این تصویر دقیقا همان لحظه است

سلام بر مادر " وهب "

و بر مولای بی کفن که وهب آفرین است

یاعلی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۴۶
سید حمزه
جمعه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۲۸ ب.ظ

آنکس که تو را شناخت جان را چه کند

آن کس که خود را شناخت خدای خود را نیز درک خواهد کرد ،و هرآنکه عاشق خویشتن شد و از دنیای کوچک و بی ارزش جدا شد خود پسند نیست،خداپسند است و آنجاست که مرز بین مردن و شهادت خون نیست،خود است، همان [خود] که مایه ی شناخت خداست . 

 

نیست در قاموس رِندان صحبت از عاقل شدن

ما اطاعت میکنیم از آنچه دل فرموده است...

 

شأن انسان در ایمان، هجرت، و جهاد است 

و هجرت، مقدمه‌ی جهاد فی‌سبیل‌الله است. 

"شهیدآوینی"

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۲۸
محمدحسین
چهارشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۳۷ ق.ظ

راه نشانم بده...

 

 شهیدان هم مثل ما عاشق فرزندانشون بودن اما تفاوتشون با ما این بود که در زندگی، آرمانی بلند داشتند.

 

شهید بیضائی در حال بوسیدن کوثرش

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۳۷
بی نشان
شنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۵۴ ب.ظ

بر دامن پاک مادر شهیدان صلوات

 

 مادر شهید مدافع حرم موسوی ناجی :

آمریکا و استکبار جهانی کور خوانده است . آنها هرچقدر هم توطئه بچینند ما مادران چنان فرزندان شیر پاک خورده ای را در مکتب اسلام تربیت کرده ایم که همه نقشه هایشان را نقش برآب خواهند کرد.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۵۴
بی نشان
پنجشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۱۳ ب.ظ

خدایت را بیشتر از تو طالبم

همچو عاشقی هستم که بدنبال معشوق حاضر است خود را به هر آب وآتشی بزند

خیلی دوستت دارم

ولی اشکال من این است که خدایت را بیشتر از تو طالبم...

به هر حال با اینکه شهادتها تنم را می لرزاند وخانواده شهدا را جای خود می گذارم،

با اینکه دیدن همسر مظلوم شهید محمدخان 

دایی با فرزند کوچکش

شهید عباس نظری با دو فرزندش

شهید مجتبی با مادرش

وشهید چهارم جوادنیا با همسرش

همه تنمان را می لرزاند، ولی ما حاضریم بچشیم این سختی ها را تا درخت اسلام لحظه یی نلرزد...

 

نامه مرحوم فهیمه بابائیان پور به همسر شهیدش غلامرضا صادق زاده

برگرفته از کتاب نامه های فهیمه_ کتاب دفاع مقدس

 _________________________________________________

واینک همسران ومادران شهدای مدافع هستند که راه  همچون "فهیمه ها" را ادامه میدهند...

درود ورضوان خدا بر مادران وهمسران شهدا 

 

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۱۳
خادم الشهدا
يكشنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۵۶ ب.ظ

پدر ، استوار

سلام بر مجاهدان راه حق که به مقتدای دست بسته ی خود اقتدا کردند و با عدّه و عُدّه ی قلیل هیمنه ی استکبار را در هم ریختند.

ماه هاست در میان سکوت سازمان ملل و شورای حکام و مسئولین سیاست زده ی بلاد اسلامی به مقاومت کرده اند

و در آخر سلام بر پدران مجاهد پرورشان

که بی صدا سوختند و حسرت اشکشان را شیطان مجسم غرب به گور می برند



من بال و پر شهید را می بوسم


پای تا به سر شهید را می بوسم


گر فرصت دیدار مهیا نشود


دست پدر شهید را می بوسم


"پدر شهید مدافع حرم بر بالین فرزند"


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۴ ، ۲۲:۵۶
سید حمزه
شنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۴۱ ق.ظ

نامه همسر شهید مدافع حرم

  

نامه همسرشهیدمدافع حرم سیداحسان حاجی حتم لو به همسر شهید مدافع حرم قاسم غریب

(شهدای گرگان)

 

خواهر عزیزتر از جان گرامی ، سلام

درود و ثنای خداوند بر جهادگران در راه حق و حقیقت که چون کشته شوند و یا پیروز ، به آنان پاداشی بزرگ عطا می گردد.

به برکت الفاظ مقدسه و انفاس مطهره ، دلهای مومنان به نور الهی روشن گشته و طریق ایمان و جهاد در راه خدا را برگزیده اند و شایستگان جهاد اصغر که در طلب ستاندن حق مظلوم از ظالم به پا خواسته اند ، براستی جهاد اکبر را که نفس درون است به انجام رسانیده اند و برگزیدگان این قوم نام مبارک شهید را دارند.

شهید که شاهدی است برعرصه حضور ظلمیت در جهان و راه گشا و چراغ هدایت در مسیر تاریک بشر در سیر الی الله .....

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۴ ، ۰۰:۴۱
بی نشان
چهارشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۱۶ ب.ظ

سفارت پاکستان

سفارت پاکستان برای ما آن تکه خاک که بر فراز آن پرچم سبز و سفید پاکستان تکان میخورد ، نیست

اصلا پاکستانی را میشناسیم که جوان تربیت میکند برای دفاع از مقدسات ، نه آن قسمتی از نقشه که رئیس جمهورش جیره خوار عربستان و آمریکاست.



سفارت پاکستان ، تربت پاک این شهدایی است که مظلومانه پرگشودند،مادرانشان مقتدرانه اشک ریختند و خدای ما شاهد است که آنچه در قصه های زمان دفاع مقدس شنیده بودیم از زبان آنها شنیدیم


(((هر چه پسر دارم فدای علی اکبر))))


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۴ ، ۱۵:۱۶
سید حمزه
دوشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۴، ۰۹:۴۱ ب.ظ

سرمایه تحرک


بارها تجربه کرده ایم

اما در زندگی روزمره و نه به خاطر خدا


موتور محرک انسان  در زندگی چیست ؟ و آن چه چیزی است که باعث پیشرفت کارها ، حتی سخت ترین آن می شود؟


بی شک پاسخ سوال عشق است و ما این کلمه ی قدسی را در چه چیزهای پیش پا افتاده ای خلاصه کردیم


اما تو ای شهید ، معنای حقیقی کلمه عشق به معبود را چه عارفانه به نمایش گذاردی


این محبت را در نظر آوردی و نا ممکن ها را انجام دادی


"از محبت مادری ، عشق همسری ، علاقه به دنیا و مافیها " گذشتی و باور ندارم این همه را جز به محبت اباعبدالله میسر کرده باشی


این شبها

در کمال آرامش و امنیت

به جایتان قرآن به سر میگیریم،محضر اباعبدالله یادمان باشید

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۴ ، ۲۱:۴۱
سید حمزه
کلیه حقوق این وبلاگ متعلق به [ احتلال ] می باشد ; ویرایش شده با توسط پلاک هفت